ابن هيثم در كتاب المناظر ضمن بيان علت بازتاب نور از سطح اجسام
صيقلي، اين نكته را ذكر ميكند كه دفع يا رانده شدن نور از سطوح تنها به
دليل صيقلي بودن آنهاست و ربطي به سختي اجسام ندارد، به اين دليل كه
بازتاب نور از سطح اجسام صيقلي نرم از قبيل آب نيز امكان پذير است.
كمالالدين فارسي در تنقيح المناظر ايرادي بر اين نظر دارد و توجيه ابن هيثم
از بازتاب و شكست همزمان نور از سطح اجسام صيقلي نرم را نادرست
دانسته و يا به عبارت ديگر توجيه او در بازتاب از سطوح صيقلي سخت را
قابل اطلاق بر بازتاب از سطوح صيقلي نرم نميداند. در واقع او در ديدگاهي
كليتر تشبيه حركت نور به حركت اجسام را اشتباه ميداند و معتقد است
حركت نور مانند حركت صوت است. مشابه چنين برخورد نظري، در قرون
شانزده و هفده ميلادي، در اروپا بين طرفداران نظريۀ ذرهاي و موجي نور
وجود داشته است. اين نوشتار سعي دارد كه اين چالش نظري را بررسي كند.
توصيفگر فارسي
ابن هيثم , بازتاب , حركت اجسام , حركت اصوات , شكست نور , كمال الدين فارسي , نور