سهم نجمالدوله در انتقال و جذب علوم جديد در دورۀ قاجار بسيار ارزنده است.
ولي چرا در ايران عليرغم شكوفايي علوم در قرون گذشته رهيافتي به علوم
جديد پيدا نشد، و حتي هنگامي كه اين علوم از خارج به ايران راه يافت نتوانست
در ابتدا در ايران ريشه بدواند. اما پاسخ همه جانبه به طرح معماي نيدهام ابعاد
وسيعي را در بر ميگيرد، كه از توان يك فرد خارج است. در اينجا در ابتدا به
اهميت طرح اين سؤال اشاره ميشود و به دنبال آن برخي از پاسخهايي كه تاريخ
نگاران علم در غرب به اين معما دادهاند اجمالاً بررسي و ارزيابي ميشوند.
سپس منطق روشنشناسي علوم سنتي در ايران به اختصار مورد بررسي قرار
ميگيرد و استدلال ميشود كه با اين روششناسي كه در كتاب رساله شمسيه
تجويز شده است، دستيابي به علم هيئت جديد، كه با كشفيات نيوتن تثبيت و
مقبوليت عام يافت، متصور نبود. در خاتمه براي تأييد اين استدلال به نظريۀ
يكي از علماي عصر قاجار به نام محمد حسين شهرستاني در كتاب آيات بينات
مراجعه ميشود.
توصيفگر فارسي
رسالۀ شمسيه , روششناسي بومي , علم جديد , كاتبي قزويني , محمد حسين شهرستاني , معماي نيدهام