نگاهي به متافيزيك رابطۀ "ساختن اجتماعي" و نسبت آن با طبيعي گرايي فلسفي
يادداشت - جزئيات
چكيده
برساخ تگرايي اجتماعي نظري هاي است كه طبق آن بسياري از وجوه واقعيت و
معرفت ما به آن برساختۀ تعام لهاي بينافردي و اجتماعي است. اگرچه در
سا لهاي اخير انواع و اقسام هوي تها و بازنماي يها برساختۀ اجتماع دانسته
به لحاظ فلسفي و » برساختن اجتماعي « شدهاند، اما در بارۀ اينكه رابطۀ
متافيزيكي چگونه رابط هاي است تحقيقات نسبتاً اندكي انجام شده و توافق
نظر ياي بر سر آن وجود ندارد. نخستين هدف اين نوشته ايضاح مفهوميِ رابطۀ
برساختن اجتماعي و مرور چهار گزارش مختلف در بارۀ متافيزيك اين رابطه
است. هر يك از اين گزارشها به لحاظ كفايت متافيزيكي ارزيابي شدهاند تا
روشن شود آيا با آنچه كاربران مفهوم برساختن اجتماعي در ذهن دارند انطباق
دارد يا خير. در بخش پاياني مقاله، پس از به دست دادن تعريفي از طبيع يگرايي
فلسفي، به بررسي اين نكته پرداخته شده است كه آيا م يتوان گزارشي طبيع يشده
از برساختن اجتماعي به دست داد يا نه. استدلال شده است كه چنانچه موضوع
و متعلَق برساختن اجتماعي ر ا بازنماي يها در نظر بگيريم، تعارضي با
طبيع يگرايي نخواهد داشت. اما اگر موضوع و متعلَق آن را هويات خود جهان
لحاظ كنيم، تنها يكي از صورتبند يهاي برساخ تگرايي هستيشناختي با
طبيع يگرايي فلسفي سازگار نيست، اما درخصوص ساير صور تبند يها، بايد
منتظر تعيين تكليف مفاهيمي مانند نوپديدي و اصل بستار علّي در علوم تجربي
بود. در حال حاضر، دليلي پيشيني/فلسفي دال بر تعارض ميان اين نسخ ههاي
برساخ تگرايي هست يشناختي و طبيع يگرايي فلسفي در دست نيست.