بررسي تاثير هنرمندان مستقل و حرفه اي در روند رشد هنرهاي كاربردي از ديدگاه جامعه شناسي(طراحي دوخت ارشد68)

چكيده :

چكيده درنتيجه انفجار اطلاعات و گسترش ارتباطات و به دنبال آن جهاني‌شدن در دنياي امروز كه با طرح مسئله عدم قطعيت و به پايان رسيدن دوران علم‌زدگي دريچه‌اي نو به‌سوي انسان امروز باز شد و همين امر آغاز عصر مدرن را نويد داد. به دنبال آن هنرهاي مفهومي (كلاه مفهومي) نيز شكل مي‌گيرد. هنرمندان مستقل و حرفه‌اي در اين زمان با استفاده از تلفيق كلاه با ويژگي‌هاي هنرهاي تجسمي (انعطاف‌پذيري، ديده شدن...) مفاهيم موردنظر خود را نمايان ساخته‌اند و به اين صورت است كه كلاه به‌عنوان هنري مفهومي مدنظر قرار مي‌گيرد. هدف اصلي اين سرپوش‌ها صرفاً پوشش سر انسان نيست، بلكه نمايش صفات، احساسات و انديشه‌هاي انسان است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با استفاده از روش توصيفي تحليلي، به بررسي مفهوم كلاه و تلقي كلاه در هنر مفهومي با تكيه ‌بر نظريات جامعه‌شناسان و جامعه‌شناس فرانسوي معاصر، پير بورديو بپردازد. يافته هاي پژوهش نشان مي‌دهد كلاه در آثار هنرمندان، بي‌واسطه يك اثر هنري و داراي بيان تلقي مي‌شود كه مي‌تواند با مخاطب به دليل نزديكي با سر و همراهي انسان در تمام ادوار تاريخي، به‌صورت ملموس ارتباط برقرار سازد؛ بنابراين دانستن اينكه شكل تجسمي كلاه در مقابل تفكر غالب آن در تلاش براي كسب جايگاه در ميداني است كه بورديو آن را ميدان قدرت (سياست و بازار) مي‌نامد؛ اما اين ورود و تعريف ارائه‌شده جديد از كلاه هنوز نتوانسته است در ميدان‌هاي قدرت هنري به علت كمبود حجم و مقدار سرمايه‌هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي از وضعيت مطلوب و درخوري برخوردار شود. كلمات كليدي: هنرمند مستقل-هنرمند حرفه‌اي-هنرهاي كاربردي-جامعه‌شناسي