بررسي تاثير هوش عاطفي فردي كاركنان با توجه به نقش ميانجي گري انگيزه دروني(آموزش و بهسازي منابع انساني70)

چكيده :

موفقيت فرد در محيط شغلي با چگونگي گرايش، رفتار و عملكرد فرد و گروه ارتباط دارد. عملكرد فردي يك سازه كلي است كه بر چگونگي انجام عمليات سازماني اشاره دارد و خود متاثر از عوامل بسياري است، از اينرو اين پژوهش با هدف بررسي تاثير هوش عاطفي بر عملكرد فردي كاركنان مجتمع كاشي ميبد با توجه به نقش ميانجيگرانهي انگيزه دروني انجام گرفت. روش تحقيق حاضر از نظر ماهيت از نوع همبستگي، از نظر هدف، كاربردي و از نظر شيوهي اجراي تحقيق از نوع مطالعات توصيفي بود. جامعهي آماري را كليه كاركنان مجتمع كاشي ميبد (500 نفر) تشكيل دادند و 217 نفر به عنوان نمونه با روش تصادفي طبقهاي بررسي شدند. ابزار گردآوري دادههاي تحقيق پرسشنامههاي هوش عاطفي كراون (2007)، عملكرد فردي پاترسون (1970) و انگيزه فردي بخشي و همكاران (1383) بود. دادههاي به دست آمده با استفاده از نرمافزار تحليلي- كاربردي spss نسخهي 20 و معادلات ساختاري در نرم افزارpls مورد پردازش و تحليل قرار گرفت. يافتههاي تحقيق نشان داد كه هوش عاطفي با ضريب تاثير 44/0 بر عملكرد فردي تاثير دارد، همچنين هوش عاطفي بر مولفههاي بهبود كار، همكاري، احساس مسئوليت در كار و نظم و انضباط در كار با ضرايب 12/0، 38/0، 41/0 و 32/0 تاثيرگذار است (05/0> p). هوش عاطفي بر انگيزهي دروني كاركنان با ضريب 72/0 تاثير دارد (05/0> p). انگيزهي دروني با ضريب تاثير 36/0 بر عملكرد فردي تاثير دارد، همچنين انگيزهي دروني بر مولفههاي بهبود كار، همكاري، احساس مسئوليت در كار و نظم و انضباط در كار با ضرايب 63/0، 23/0، 55/0، 21 تاثير دارد (05/0> p). انگيزهي دروني در رابطه بين هوش عاطفي با عملكرد فردي كاركنان با ضريب تاثير 7/34 تاثيرگذار است (05/0>p). بنابراين ميتوان گفت هوش عاطفي ميتواند منجر بهبود انگيزه دروني و عملكرد فردي در سازمان شده كه در نهايت بهرهوري را به همراه خواهد داشت.