چكيده :
چكيده
شتابزدگي انسانمعاصر در بيشتر عرصههاي زندگي، نتيجه گسترش ماشينيزم و تسلط تكنولوژي بر دنياي كنوني است. حاصل اين امر پديدآمدن مينيماليسم در معماري، نقاشي، پيكرتراشي، ادبيات و ... هنرهاي ديگر است در قرن بيستم ميلادي، پس از انقلاب اكتبر روسيه، هنرمندان ساختارگرا توانستند گرايشي مبتني بر خلاصهنمايي و هندسهگرايي را شكلدهند كه با اهميتدادن به ادراكمخاطب در عرصههاي مختلف داراي خلوصطراحي در استفاده از عناصر هنرهاي تجسمي است. پژوهشحاضر كه با روش توصيفي ـ تحليلي و استناد به منابع معتبر كتابخانهاي، تصويري و الكترونيكي تهيه شده است، با هدف دستيابي به مشخصههاي مينيماليست در مد و لباس و كاربرد آن در طراحي لباس بانوان ايراني اين سرزمين بيانگر آن است كه: سبكمينيماليست در طراحيلباس اجتماعبانوان با پرهيز از تشخيص، به ضابطه درآوردن شكلها، كاربردتزيين، استفاده از روشهاي طراحي ميتواند لباسهاي ساده و غير پيچيده را با بيشترين كاركرد و آسودگي و آزادي در كاربرد در توليد انبوه براي زنان روانه بازار نمايد. از سوي ديگر كاربرد اين مشخصهها در پژوهش حاضر نشان دهنده قابليت انطباق و انعطاف اصلي طرح، برش، رنگ و سادگي لباسهاي اجتماع بانوان ايراني با سبك مينيماليست است.