چكيده :
با توجه به گسترش قابل توجه الگوي ازدواج با سن معكوس، شاهد شكل گيري ازدواج هايي هستيم كه نه تنها با مشكلات معمول اغلب روابط مواجه هستند، بلكه به واسطه مخالفت هاي خانوادگي - اجتماعي تنش هاي منحصر به فردي را تجربه كرده كه بر هيجانات فردي و تعاملات بين فردي و بروز نارضايتي هاي زوجي اثر منفي مي گذارد. لذا پژوهش حاضر، با هدف تاثير آموزش خودتنظيمي شناختي بر حمايت عاطفي و الگوهاي ارتباطي در زوجين با تفاوت سني معكوس شهر يزد انجام شد. اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي بود. جامعه آماري شامل كليه زوجين با تفاوت سني معكوس منطقه 2 يزد بودند. نمونه پژوهش از بين زوجين، به تعداد 30 نفر و به روش دردسترس انتخاب و برمبناي ملاك هاي ورود به دو گروه معادل 15 نفري تقسيم شدند. ابزار مورداستفاده در اين پژوهش پرسشنامه نافرماني مقابله اي هاشمي و همكاران (1387) و پرسشنامه مشكلات رفتاري كانرز (1960) و پروتكل آموزش گروهي اصلاح سبك فرزندپروري ساندرز (2012 ) بود.
براي تجزيه و تحليل دادهها از آزمون تحليل كوواريانس استفاده گرديد. نتيجه حاصل از تحليل يافته نشان داد آموزش خودتنظيمي شناختي بر حمايت عاطفي و الگوهاي ارتباطي در زوجين با تفاوت سني معكوس، تاثير داشته و آن را بهبود داده است. همچنين آموزش خودتنظيمي شناختي بر حمايت عاطفي و الگوهاي ارتباطي در زوجين با توجه به تركيب مولفه هاي ميزان تحصيلات و ميزان درآمد نيز موثر بوده است.