چكيده :
معلم به عنوان مهمترين عامل تغيير در آموزش وپرورش نقش قابل توجهي دارد و توانمندسازي معلمان شاه-كليدي جهت پيشرفت و توسعه سازمانهاي آموزش و پرورش در رويارويي با تغييرات جهاني است. پژوهش حاضر به منظور تعيين و بررسي رابطه توانمند سازي با خودشكوفايي معلمان ابتدايي شهرستان قصرقند با نقش ميانجي رويكرد آنان به تدريس انجام شده است. پژوهش به شيوه توصيفي و از نوع همبستگي اجرا شد. جامعهآماري شامل كليه معلمان مقطع ابتدايي شهر قصرقند در سال تحصيلي 1402-1401 ميباشد، جامعه آماري 400 نفر معلمان مقطع ابتدايي شهرستان قصرقند و حجم نمونه براساس فرمول كوكران برابر با 196 نفر از معلمان انتخاب شدند براي گردآوري دادهها از پرسشنامه خودشكوفايي هژبريان و همكاران (1394) و پرسشنامه رويكرد معلمان به تدريس چان و اليوت (2004) و پرسشنامه استاندارد توانمند سازي كاركنان حسنلو و ولايي ملكي (1396) استفاده شد. تجزيه و تحليل دادهها با استفاده از نرمافزارهاي آماري spss-22 در دو سطح توصيفي و استنباطي انجام شد. در سطح توصيفي از آمارهايي نظير ميانگين، انحراف استاندارد و در سطح استنباطي نيز به منظور تجزيه وتحليل دادهها از آزمون ضريب همبستگي پيرسون و تحليل رگرسيون استفاده شد؛ بنابراين نتايج تحقيق نشان داد تاثير معناداري 01/0p< بين رويكرد معلمان به تدريس با خودشكوفايي معلمان وجود دارد و رويكرد معلمان به تدريس درتاثير توانمندسازي معلمان بر خودشكوفايي نقش ميانجي ايفا ميكند.