چكيده :
امروزه يكي از مهمترين و پيچيدهترين نظامهاي هر كشور، نظام آموزشي است كه نقش تعليم و تربيت افراد و حركت جامعه به سوي رشد را بر عهده دارد. تمام مكاتب ديني، اخلاقي و اجتماعي بر اين باورند كه كمال انسان در گرو تربيت صحيح اوست بنابراين آموزش و پرورش، راه رسيدن به شرافت انساني را ميتواند نشان دهد. هدف از اين تحقيق تحليل محتواي كتابهاي درسي فارسي ششم ابتدايي در جهت پرورش خلاقيت و رشد شخصي در دانش آموزان بود. روش تحقيق، توصيفي از نوع تحليل محتوا بود و عمدتاً به توصيف پديدهها ميپردازد. جامعه آماري پژوهش حاضر را محتواي كتاب فارسي دوره ششم ابتدايي سال تحصيلي 1401-1402 تشكيل دادند. در تحقيق حاضر، از آنجا كه جامعه پژوهش بزرگ نبود، روش نمونهگيري تمام شماري بود. ابزارهاي اين تحقيق فرم تحليل محتواي محقق ساخته با توجه به مدل ساختار هوشيگيلفورد بود. روايي ابزار بر اساس نظر خبرگان و پايايي آن با استفاده از فرمول پايايي اسكات مورد تاييد قرار گرفت. واحد ثبت در اين تحقيق جمله انتخاب شد. با تحليلهاي صورت گرفته، نتايج تحقيق نشان ميدهد در نگاهي كلي به كتاب فارسي ششم ابتدايي از مجموع 470 واحد كدگذاري شده، 107 واحد به حافظه شناختي و 189 واحد به تفكر همگرا و 171 واحد به تفكر واگرا و 3 واحد به تفكر ارزشياب اختصاص يافته است. لذا اين كتاب در شرايط مطلوب و مناسب ميتواند شرايط را براي بروز خلاقيت فراهم كند. نتيجهگيري نهايي نشان ميدهد محتواي كتاب بيشترين تاكيد را به سطح حافظه شناختي و تفكر همگرا داشته ناهمسو ميباشد.