چكيده :
انگيزش به فرآيند يا جرياني اطلاق ميشود كه از طريق آن ما قادر به ايجاد انگيزه در ديگران ميشويم. پس انگيزه بصورت بالقوه در وجود آدمها هست و ديگران آن را بر ميانگيزند. انگيزش تمايل به انجام كار در گرو توانايي فرد است تا بدان وسيله نوعي نياز تامين گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسي رابطه انگيزش شغلي معلمان و روشهاي تدريس بانقش ميانجي تعهدشغلي بود. پژوهش از نظر هدف كاربردي و از نظر نحوة گردآوري دادهها توصيفي-همبستگي بود. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه معلمان مقطع ابتدايي شهرستان رابر در سال تحصيلي 1402-1401 بود كه از روش نمونهگيري تصادفي ساده متناسب با حجم با توجه به جدول مورگان تعداد 300 نفر انتخاب شدند (جامعه آماري كل معلمان مقطع ابتدايي 500 نفر بود)؛ و پرسشنامه تعهد شغلي بلاو و بل (1989)، پرسشنامه انگيزش شغلي هرزبرگ بخشي و همكاران (1383) و پرسشنامه سبكهاي تدريس گراشا ريچمن (1996) را تكميل كردند. تجزيه و تحليل دادهها در دو سطح آمار توصيفي و آمار استنباطي صورت گرفت و جهت تجزيه و تحليل فرضيهها از روش تحليل مدل سازي معادلات ساختاري و از نرم افزار SPSS 22 و Amos استفاده شد. يافتههاي پژوهش نشان داد كه نقش تعهدشغلي به عنوان ميانجي بين رابطه انگيزش شغلي و روشهاي تدريس تاييد شد. بين مولفههاي انگيزش شغلي با روشهاي تدريس معلمان رابطهي مثبت و معناداري وجود داشت (47/0 = r)؛ و همچنين بين مولفههاي انگيزش شغلي با تعهد شغلي معلمان رابطه مثبت و معناداري وجود داشت (84/0 = r)؛ و همچنين بين تعهد شغلي با روشهاي تدريس معلمان رابطه مثبت و معناداري وجود داشت (66/0 = r). اين پژوهش نشان داد كه بين مؤلفههاي انگيزش شغلي، روشهاي تدريس و تعهدشغلي معلمان رابطه مثبت و معناداري وجود دارد. بنابر اين اگر مديران استراتژيهاي انگيزش شغلي را به عنوان يك الزام بر سبك رهبري خود در نظر گيرند، از اين طريق ميتوانند معلمان را به گونهاي نسبت به روشهاي تدريس شان كه در هر سطحي با آن ارتباط برقرار كرده و يك احساس اشتياق و تمايل شغلي در آنها پديدار گردد و از طرفي با تاييد نقش تعهدشغلي به عنوان متغير ميانجي پيشنهاد ميگردد كه به منظور افزايش روشهاي تدريس معلمان مدارس ابتدايي تعهدشغلي آنان را ارتقاء دهند.
واژگان كليدي: تعهدشغلي، روشهاي تدريس معلمان، انگيزش شغلي