چكيده :
چكيده
هندسه پنهان، مختصات هندسي ميباشد كه خلقكننده هنر بر اساس آن به تركيببندي، خلق اثر هنري خود ميپردازد و هدف از آن ايجاد يك كل منسجم است بهنحويكه بيانكننده اثر هنري خاص باشد. درعينحال، مختصات اين هندسه و تناسبات رياضي و ديگر عناصري كه بر مبناي آن اثر هنري آفريده ميشود، ظاهراً نمودي در اثر ندارد. با توجه به اهميت و كاربرد قابلملاحظه هندسه پنهان در نقوش منسوجات ايراني، پژوهش حاضر با بهرهگيري از روش توصيفي-تحليلي و با تجزيهوتحليل كمي و كيفي (تركيبي)؛ به اندازهگيري تناسبات عددي و سپس بررسي روابط موجود در تركيب نقوش بر مبناي مستندات بخش نظري پرداخته است.
در اين تحقيق نقوش سه دوره ساساني، صفوي و قاجار موردمطالعه قرار گرفت. بيشترين مشخصهي هنر ساساني نقوش تزييني آن است و يكي از نمود اين نقوش در منسوجات ساساني است كه تأثيري عميق بر هنر دورهها و ملل مختلف تاريخ گذشته دارد. عصر صفويه از دورههاي شكوهمند ايران ميباشد كه در همين زمان نيز نساجي و نيز نقش پارچه در كنار ديگر هنرها دوره تعالي خود را تجربه نموده است، دوره صفويه را از عصر طلايي ايران ناميدهاند. در دوره قاجار نيز با توجه به شيفتگي پادشاهان قاجار به دوره باستان و ساساني پيشرفتهايي در زمينه هنر و بهمانند آن در منسوجات صورت گرفت. هدف از اين پروژه، ارائه تحليلهاي فرمي با تأكيد بر ساختار و ويژگيهاي ظاهري و آشكار نمودن تناسبات و روابط برقرار بين اجزاء نقوش اين سه دوره ميباشد. نتايج بررسي مختصات هندسي و نسبتهاي طلايي حاكم بر محورهاي رسم شده در نقوش مشخصشده، منجر به شناسايي ساختارهاي هندسي بر مبناي مربع (شاخص و راديكال)، مستطيل (طلايي و ديناميك) بر پايه عدد في و عدد اصم شده است.